سلام و درود
در این مقاله درباره یک موضوع که از کتاب آقای جیمز کلیر به نام خورده عادتها گفته میشود. این کتاب در مورد عادتهای کوچک نوشتهشده.
داستانی که در کتاب گفتهشده:
آقای کلیر علاقه بسیاری به بیسبال داشتهاند. همکار آقای جیمز در دبیرستان هنگام زدن ضربه به توپ آن چوب بیسبال از دستشان رها میشود و به صورتشان میخورد.
ضربه آنقدر شدید بود تا جایی که همهجا تاریک میشود. بعد ضربه به ایشان کمک میکنند و به نزدیکترین بیمارستان میبرند. این جابجایی توسط هلیکوپتر صورت میگیرد.
در بیمارستان جیمز رو موقتاً به کما میبرند تا بتواند دردها را تحمل کند. بعد ۲۴ ساعت به هوش و بعد چندین ماه میتواند به زندگی عادی بازگردد. این فاصله باعث شد که دیگر به تیم اول بیسبال نتواند راه پیدا کند.
اما هدف آقای جیمز بازگشت بهروزهای اوج بوده است:
به خودش قول میدهد که تلاش کند تا به تیم یک مدرسه برگردد
به خودش قول میدهد که هرروز ۶ صبح از خواب بیدار شود و چند صفحه کتاب بخواند و تمرین کند تا درنهایت به تیم یک مدرسه راه پیدا کند.
این کارها را هرروز انجام میداد. هرروز انجام دادن این فعالیتها باعث شد که طی یک دوره ششماهه به اوج توانمندی خود برسد. شاگرداول و همچنین ورود به تیم اول و کاپیتان تیم شدن و قهرمان مدارس شدن در مدرسه و بیسبال.
موضوع مهم چیست؟
اینجا یک موضوع مهم در پیش است که یک عادت یا عادت کوچک منظم در پیشگرفته است.
عادتها شامل اینکه درسهایم را بخوانم و تمرین بیسبال را طی فرمان مربی تمرین کنم.
این رفتار منظم و خودکار که عادت نام دارد . این رفتار منظم بهطور خودکار در او درستشده بود. مثلاینکه بخواهیم رانندگی انجام دهیم. دنده ترمز کلاچ و … .
ابتدا بهصورت تمرین و سپس بهصورت خودکار این کار صورت میگیرد. حال بدون نگاه و بهصورت عادت مرتب و منظم ایجاد شده است.
ما برای هرکاری که انجام میدهیم باید عادت کنیم.
ما هر تمرینی که میخواهیم انجام دهیم باید عادت آن را ایجاد کنیم. البته که یکشبه هم ایجاد نمیشود.
چرا خورده عادتها به تغییرات بزرگ منتج میشوند؟
ما خودمان را متقاعد میکنیم که دستاورد بزرگ باکارهای بزرگ به دست میآید. افراد بزرگ کارهای بزرگی انجام ندادند. بلکه با انجام کارهای کوچک روزانه توانستند به موفقیت برسند.
مثال میزنیم در افراد مختلف بازیگرها سرمایهداران همه کارهای کوچکی کردند و بهیکباره به موفقیت رسیدهاند.
عادتها لازمه پیشرفت شخصی هستند.
وقتی خورده عادتها را مستمر انجام دهیم به آن نتیجه خواهیم رسید. همانطور که وقتی ما پولی را پسانداز میکنیم و سود بزرگ و چند برابری به ما میدهد.
ما هم میتوانیم به تکرار عادتهایمان همان کارهای کوچک، همان اثر مرکب را دریابیم و چند برابر دریافت کنیم.
در آینده خواهید دید:
در ابتدا شاید به چشم نیاید اما در آینده خواهید دید که چگونه خود را به نمایش میگذارد. زمانی که صبح از خواب بیدار میشوید و مراقبه میکنید و کتاب میخوانید تنها ۱۰ صفحه اتفاقی که میافتد، بعد بیست روز یک کتاب ۲۰۰ صفحهای را خواندهاید.
ارزش عادتها
ارزش عادتها براثر گذر زمان مشخص میشود. به قول استاد جف السون نویسنده کتاب برتری خفیف متوجه میشویم که زمانی که نتایج سودآور باشد یعنی عادت مناسب بوده است.
اگر نتیجه عادتها را نبینیم باعث میشود که افکار منفی جلو بیاید و شما کارتان را رها کنید. این یعنی عادتهای بد خودشان را نشان میدهند و گویا کاری نکردهاید. مراقب تله عادتهای بد باشید.
اگر فراموش کردید و در تله اشتباهی خود افتادید این توجیهها باعث میشود خطاهای ناچیز خود را تکرار کنید. این عادتهای خورد بد تکرار میشوند.
عادتهای خورد خوب و بد را باید با تکرار مرور کنیم. مثلاً در کتاب اثر مرکب دارن هاردی نوشتهشده که رفتارها چه خوب و چه بد اثر مرکب در آن اثر خواهد گذاشت. نتیجه کار چند برابر میشود. چه خوب و چه بد.
شکست محصول عادتهای بد روزانه است:
پس کسی که موفق میشود مانند علی دایی بهیکباره به مقام آقای گلی نرسیدهاند. معلوم است که کارهایی را تکرار کردهاند تا به موفقیتهای بزرگی رسیدهاند.
آیا تلاشهای شبانهروز او را میدانستید؟ چقدر پاهای آقای دایی آسیبدیده چقدر از مربیها حرف شنید . همه اینها را بهصورت عادت درآورده و شده آقای علی دایی. شده رونالدو، شده ماردونا.
در هر عرصه دیگر هم همینگونه است. میگوییم شده مدیرعامل فلان بانک شده صاحب فلان شرکت. ما نتیجه را میبینیم. بدانید که موفقیت نتیجه عادتهای روزانه است.
عادتها مانند شمشیر دو لبه است:
نتیجه میگیریم که عادتها مانند شمشیر دو لبه است. مانند عادتهایی که ما را به سمت پیروزی و عادتهایی که ما را به سمت شکست میبرد
سه تأثیر بد عادتهای بد:
با خود بگوییم ایکاش به حرفهای او گوش میکردم.
عادتهای بد سه تأثیر بد دارد. ایجاد استرس میکند
افکار منفی زیاد
و ایجاد خشم میکند.
دوباره دیر رسیدم. فلان کار را یادم رفته . عصبانی میشوم. اتفاقی که نباید بیفتد افتاده است.
چون به عادتهای منفی خود نیرو دادیم. اهمیت به همسر ندهم. اهمیت به کارم ندهم . اهمیت به خودم ندهم درنهایت ایجاد اثر منفی خواهد داشت.
قدرتمندترین نتایج دیر به دست میآید اما عالی به دست میآید.
پس قدرت عادات را جدی بگیریم.
سپاسدار شما
قباد داودی مدرس تغییر
نویسنده کتاب تغییر تولدی دیگر